- جدیترین مطالب
خرسواری به گمشدن یک خر هم نمیارزد
ملانصرالدین ده خر داشت. وقتی سوار یکی از آنها میشد در شمارش، خر سوارشده را ندید میگرفت. وقتی از آن پایین میآمد هر ده خر
باورهای گربهیی که به مرور در من شکل گرفت
مادر بزرگم عاشق گربهها بود و به گربههای محل غذا میداد. حتی در ایوان خانهاش مدام چندتا گربه میپلکیدند. پدرم هم گربهی لالی داشت. یک
آب بودن هنر است
آب بودن هنر است، دوست دارم هنرمند باشم مثل آب. برای درک هنر آب باید آب شد. اما نه از نوع خجالت. آب شدن معجزه
چگونه یک پرسش مرا به خودشناسی واداشت؟
– خانم به چه کاری مشغولین؟ – من گرافیستم گهگاه شعر هم مینویسم و البته نقاشی هم میکنم. – آیا جایی شاغلین یا شرکتی دارین؟
روز نوشت ۲۸دی (عشق)
با ماشین عازم تهرانم برای کلاس نثر خوب. گربهها را به کارگر خانه سپردم و در موردشان حسابی سفارش کردم. از بابت مامان نگران نیستم.
روزنوشت۲۷ دی ۱۴۰۲ (منآموختم)
امروز بعد بیدارشدن بلافاصله شروع کردم به انجام تمرینات تندخوانی. مدت یکماه است که با تمرینات سروکله میزنم. برای اینکه حجم منابع مطالعاتیام را بالا
- دربارهمن
بخشهای سایت من:
- خاطره نویسی (۶)
- داستانک (۲)
- شعر (۵)
- نوشتههای من (۲۴)
آرشیو ماهانه
- اسفند ۱۴۰۲ (۳)
- بهمن ۱۴۰۲ (۳)
- دی ۱۴۰۲ (۴)
- آذر ۱۴۰۲ (۱)
- مهر ۱۴۰۲ (۴)
- شهریور ۱۴۰۲ (۷)
- مرداد ۱۴۰۲ (۳)
- اردیبهشت ۱۴۰۲ (۱)
آخرین نظرات: