“فرحنازم”
فرحنازم، در تلاش تبسمِ باطنی زیبا
فرحنازم، درونگرایی به ظاهر برونگرا
عاشقِ حیوانات
مردمگریزِ مردمدوست
دیوانهی رقص
مجنونِ شعر
وسواسِ خودآرایی
شورانگیزِ فیتنس
بینظمِ راحتطلب
منضبطِ سختکوش
فرحنازم، آراستهی جمع
شلختهِ خلوت
رسمیِ مرزپذیر
صمیمیِ بیتکلف
بدلِجامِ منطقگریز
سهلگیرِ منطقپذیر
سخاپیشهی اغماض
خسیسِ چشمپوشی
فرحنازم، نارسیست
نازپروردهی غمگریز
پرستندهی ایثار،
مسخِ تهی، لهلهی زندگی.
سرو پرغرور، بید سربزیر
صندوقِ مهروموم
صفحهی سفیدِ بیخط
فرحنازم، گیلدخت
بویندهی شرجی، شالی
هم نفس خزر
کرشمهسازِ معبدِ ایشتار
تثلیثِ اعتکافِ راهبه
هزارتوی “ماتروشکا”
سورپرایزِ رولتِ روسی
فرحنازم، دانشآموختهی، ارشد گرافیک
هنرپژوهی مهجور، کویرِهنر
غریقِ گندابِ دیروز
به پاخاستهی امروز
پشت کوهی تکنولوژی
دانش پژوهی خرامان
فرحنازم، انحلالِ گرگومیش
مزدوجِ اضداد
فرحنازم در تلاش تبسمِ باطنی زیبا
در سیر وسلوک
در پالایشِ قدیم تا آلایشِ جدید.